Web Analytics Made Easy - Statcounter

استاد دکتر علیرضا یلدا شامگاه روز پنجشنبه ۳۰ آذر ۹۶ به دلیل عارضه قلبی همزمان با شب یلدا به دیار باقی شتافت. وزیر بهداشت و رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران درگذشت این استاد را تسلیت گفتند.

به گزارش خبرگزاری مهر، دانشگاه علوم پزشکی تهران با اعلام تسلیت این ضایعه اسفبار به جامعه پزشکی و دانشگاهی کشور، خصوصا خانواده گرانقدر و شاگردان و ارادتمندان آن استاد فرزانه یادآور شد به محض تعیین تکلیف، مراسم تشییع و یادبود اعلام خواهد شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به مناسبت درگذشت استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران وزیر بهداشت و رئیس دانشگاه در پیامی این ضایعه را تسلیت گفتند.

دکتر سید حسن هاشمی وزیر بهداشت در این پیام یادآور شد: از شمار دو چشم یک تن کم/ وز شمار خرد هزاران بیش. عالم گران‌قدر و بی‌بدیل اخلاق، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، دکتر علیرضا یلدا در شبی که به نام اوست به دیدار معبود شتافت.

در طول تاریخ، همواره بوده‌اند بزرگانی که گویا به این جهان می‌آیند تا با کلام و رفتار و منش و مرام‌شان، نیکی بیافرینند، تعالی ببخشند و انسان‌هایی اندیشمند و نیک‌سرشت پرورش دهند؛ دکتر علیرضا یلدا، چهره ماندگار جامعه پزشکی ایران یکی از این نامداران بود که آمد؛ آموخت؛ تربیت کرد و ماندگار شد.

فقدان آن انسان والامقام و استاد فرزانه را به خاندان محترم یلدا، همکاران، شاگردان و ارادتمندانش تسلیت عرض می‎کنم و در این شب مغفرت، از خداوند متعال برای روح بلندش، غفران و رحمت واسعه و برای بازماندگان، صبر و سلامت خواهانم.»

همچنین دکتر عباسعلی کریمی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران در پیامی خاطرنشان کرد: «استاد دکتر علیرضا یلدا در شب یلدا آسمانی شد. استاد یلدا پیش‌ از این نیز آسمانی بود. هنر او هم همین بود که در بیش از نیم‌قرن استادی دانشگاه، به‌تمامی هزاران شاگرد خود به‌خوبی راه و رسم آسمانی بودن در زمین را می‌آموخت.

او به فرمایش خودش پشت‌گرم به گنجی بود که بدون دغدغه معاش، تمام هم‌وغم او را بر شاگرد پروری و معلمی متمرکز کرده بود و آن گنج، گنج قناعت بود. او عالمی وارسته و معلمی تمام‌عیار بود. در محضر او تعلیم و تربیت در بالاترین مراتب و دوشادوش هم تجلی پیدا می‌کردند.

استاد یلدا تجسم عینی یک استاد بود. او به شاگردانش مهر می‌ورزید و شاگردان در پناه او آرامش می‌یافتند. هم او که آغاز و انجام و مسیر حیات طیبه‌اش بر خیر و پاکی بود.

فقدان این بزرگ‌مرد عرصه علم و اخلاق در طولانی‌ترین شب سال، سخت و اسفبار است اگرچه حضور معنوی او و دست‌پروردگانش در جای‌جای دانشگاه نویدبخش روزهای بلندی برای ماست.

اینجانب به نمایندگی از دانشگاه علوم پزشکی تهران مصیبت ارتحال آن استاد فرزانه را به خانواده استاد یلدا به‌ویژه همسر مکرمه و فرزندان ارجمندش و نیز یکایک شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض می‌کنم و علو درجات و غفران واسعه الهی را از درگاه پروردگار متعال برای ایشان مسئلت می‌کنم.»

دکتر علیرضا یلدا در سال ۱۳۰۹ شمسی در تهران به دنیا آمد. وی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در زادگاه خود تهران، وارد دانشگاه تهران شد و پس از اخذ مدرک پزشکی عمومی در سال ۱۳۳۶، دوره تحصیلی بیماری های عفونی را طی کرد. وی استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران بود و در نخستین همایش چهره‌های ماندگار ۱۳۸۱ به عنوان چهره ماندگار در رشته پزشکی (بیماریهای عفونی) معرفی شد.

از سال ۸۸ هر ساله به افتخار پروفسور یلدا و همچنین کوشش های وی در زمینه‌های بیماری‌های عفونی جایزه‌ای به بهترین پزشکان این زمینه با نام جایزه پروفسور یلدا داده می‌شود. درمان بیماری های عفونی: در شش جلد کتاب در زمینه پزشکی و درمان بیماریهای عفونی از جمله تالیفات وی بود.

پیش از این دکتر علیرضا یلدا در گفتگویی درباره زندگی خود با سایت دانشگاه علوم پزشکی تهران بخشی از خاطرات تحصیل خود را مرور کرده بود.

خلاصه ای از این گفتگو در پی می آید: «علیرضا یلدا هستم، متولد ۱۳۰۹ که در یکی از محله های قدیمی تهران به نام پامنار به دنیا آمدم. پدر و مادر خوبی داشتم، مخصوصاً مادرم به تحصیل ما بسیار علاقه مند و پیگیر بود. پدرم هم همین‌طور بود، به‌طوری‌که ما از سال اول تا سوم ابتدایی در یک مدرسه ملی معروف به مدرسه آقاشیخ ضیا در خیابان سیروس تحصیل می‌کردیم.

به خاطر دارم پس‌ازآنکه کلاس سوم و چهارم را در آن مدرسه خوانده بودیم، پدرم ما را به یک مدرسه دولتی در خیابان سیروس برد و دوباره در کلاس سوم ابتدایی آنجا نشاند تا پایه درسمان قوی شود. مدرسه‌ای که در آن تحصیل می‌کردیم، دخترانه و پسرانه بود و در آنجا زنگ خیاطی هم داشتیم که کارهایی مثل پس‌دوزی و زیگزاگ را به ما یاد دادند. آنجا نسبتاً شاگرد خوبی بودم و از من راضی بودند.

«در خیابان لاله زار یک دبیرستان به نام دبیرستان ادیب بود که من در آنجا اسم نوشتم. آن موقع، مثل حالا نبود که پدر و مادرها به دنبال بچه ها برای ثبت‌نام به مدرسه بروند. من تنها رفتم و در آنجا ثبت‌نام کردم. بچه ها آنجا دورهم بودند و نظرشان این بود که برای انتخاب زبان خارجه، انگلیسی راحت تر از فرانسه است. من هم زبان خارجه را انگلیسی انتخاب کردم. آنجا اسم نوشتم و پنج کلاس در آنجا خواندم. سال ششم به دبیرستان البرز رفتم. (در آن زمان مدرسه البرز خیلی شهرت داشت و شاگردان را راحت قبول نمی کردند.)»

«در آنجا خیلی خوب درس می خواندم، به‌طوری‌که از من خواسته شد صبحها زودتر به مدرسه بروم و به بچه‌ها فیزیک و شیمی یاد بدهم و من هم زودتر می رفتم. وقتی درسم در آنجا تمام شد، دکتر مجتهدی رئیس دبیرستان البرز که عموی من را دیده بود، به او گفته بود «برادرزاده ات یک ساعت هم غیبت نکرده است» چون او یک دفتر داشت و صبح دم در مدرسه می ایستاد و همه را حاضر و غایب می‌کرد.»

«در سال ۱۳۳۰ کنکور پزشکی دادم و همان سال اول قبول و مشغول به رشته پزشکی شدم. ولی جالب است، وقتی در سال ۱۳۳۶ درس پزشکی‌ام تمام شد، پدرم که بسیار کم‌حرف بود، سوالی از من پرسید. پدرم گفت «رضا تو فکر می کنی می توانی در این مملکت طبابت کنی؟» پدر من کارمند دولت بود و هیچ تمایلات مادی نداشت. خیلی کم رفت‌وآمد می‌کرد و شاید این خصوصیت از او به ما به ارث رسیده باشد.»

«به همین جهت وقتی پزشکی را تمام کردم، تنها فکری که نمی کردم این بود که جایی بروم و پولی درآورم. از دیگر خصوصیات پدرم، توجه به مادرش بود. به‌طوری‌که هر جمعه به دیدن مادرش می‌رفت. آن موقع این‌طور نبود که میوه‌های مختلف در همه فصل ها باشد و پدرم هر میوه که نوبر فصل بود، برای مادرش می‌ خرید و به همراه من به خانه او می رفتیم. »

«هنوز درسم تمام نشده بود و یک روز که همراه پدرم به خانه مادربزرگم رفته بودم، دو قلم دارو برای مادربزرگم که پاهایش درد می کرد و یکی از دلایل آن افزایش سن بود، تجویز کردم. دفعه بعد که نزد مادربزرگم رفتیم، به من گفت «رضا جان دواهای تو مؤثر واقع شد، تو دکتر من شو» و دیگر از آن به بعد من دکتر مادربزرگ شدم. »

«یکی از اساتیدم به نام دکتر غلامعلی بینش ور که رئیس یک طبقه بخش عفونی بود، خیلی کم‌حرف بود و از لحاظ بالینی خیلی خوب کار می کرد و من عاشق این استادم شده بودم. نزد ایشان رفتم و گفتم «می‌خواهم رزیدنت شما بشوم» گفت «آمدی که از سربازی در بروی؟» گفتم «نه، من تنها فکری که ندارم، این است که از سربازی در بروم یا بروم خارج.»گفت «باشه» بعد از مدتی، ایشان دیدند که من خوب کار می کنم.» 

«یکی از معایب ما این است که محدود فکر می‌کنیم و در زوایای کوچک به زندگی نگاه می کنیم. به‌عنوان‌مثال می بینم که یک پزشک فقط برای اینکه حق ویزیت را دریافت نکرده است، عصبانی می شود. درحالی‌که یک انسان والا و مغز به این بزرگی نباید برای ۱۰۰ یا ۱۵۰ هزار تومان عصبانی شود. به ما پزشکان چگونه زندگی کردن را یاد ندادند. چه کسی به ما گفته که چگونه زندگی کنیم و زندگی صحیح چگونه است؟»

«دانشگاه نیز باید روی این بخش سرمایه گذاری کند که آموزش فقط منحصر به درس نباشد. مخصوصاً الآن با ورود تکنولوژی‌های جدید و استفاده از کامپیوتر ، اینترنت و مسائل دیگر، آموزش نوع زندگی کردن مهم است. ما گاهی اوقات هدف را گم می کنیم، مثل بچه هایی که فکر می کنند با قبولی در کنکور، همه‌چیز تمام است. آن‌ها به دانشگاه می روند و پس‌ از آن احساس خلأ می کنند چراکه اصل زندگی کردن، دانستن این مطلب است که چطور باید زندگی کنند تا شاد باشند.»

«احساسم این است که درگذشته حالت طلبگی در دانشجویان بیشتر بود. به‌عنوان‌ مثال الآن دانشجو  سر کلاس که می‌آید، با اینکه صندلی های جلو خالی هست هر کاری که بکنید، باز عقب کلاس می‌نشیند و بعد با تلفنش بازی می‌کند. عملاً می‌بینید که نصف کلاس در جریان درس نیستند و علاقه ای نشان نمی دهند و در بین تعطیلی‌ها کلاس را تعطیل می‌کنند.»

«به خاطر دارم در سالهایی که از انقلاب زمان زیادی نمی گذشت، بچه ها بیشتر به درس علاقه داشتند. حتی کلاس که جا نداشت، بعضی ها می آمدند و روی زمین زانو می زدند و می‌نشستند. ولی شما الآن این حالت را نمی بینید که البته همه این‌ها به مسائل اجتماعی انسانها برمی گردد. بعضی‌ها معتقدند که در درجه اول اولاد جامعه و سپس اولاد خانواده شان هستند و این نقش اجتماع را می رساند. »

«گفتار و رفتار استاد نقش بسیار مهمی را بازی می‌کند. درگذشته، استادان ساعت هفت و نیم صبح به بخش می‌آمدند. مانند مرحوم دکتر قریب که ساعت هفت و نیم در بخش بود و بیماران اورژانس را ویزیت می کرد و بعد به کلاس می‌آمد و در گزارش صبحگاهی (Morning Report) در مورد برخی از موارد بیماری، بحث می‌کرد. الآن حضور استاد را کمتر می‌بینیم، چراکه این‌ها گرفتاری‌های خارج از بیمارستان دارند و به کار در بخش خصوصی بیشتر اهمیت می‌دهند. ریشه این امر نیز اندیشه مادی است.»

«امروزه دانشجوها اساتید را کم تر می‌بینند. درصورتی‌که حضور استاد می‌تواند در رفتار دانشجو بسیار مؤثر باشد. امروز در آموزش پزشکی این را کم داریم و تنها مطالعه کتاب کافی نیست. برای اینکه یکی از اساتید ما می‌فرمود «بین خطوط کتاب که چیزی ننوشته، بین این خطوط چیزهایی است که استاد می‌تواند بگوید.» بنابراین استاد باید بتواند به اشکال مختلف به دانشجو آموزش دهد. البته استادی که کامل باشد، به ادبیات و شعر بپردازد و حکایت هم بگوید تا برخی مسائل برای بچه‌ها تداعی شود، خیلی کم است.»

«حافظ می‌گوید «درس معلم ار بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را» اگر به کارتان وارد باشید، خوب درس بدهید، به دانشجو فکر کنید نه به خودتان، ببینید نیاز دانشجو چیست، به او  احترام بگذارید و  از او نظرخواهی کنید، برای پرورش دانشجو بسیار خوب است. این طرز برخورد با دانشجو را این روزها بسیار کم می‌بینم. مثلاً پزشک‌هایی هستند که ممکن است با شما برخورد خیلی خوبی داشته باشند، احترام بگذارند و سلام‌ علیک خوبی بکنند ولی رفتارشان با زیردستان خود که دانشجویان هستند، خیلی پسندیده نیست. در این میان پزشکانی هستند که فقط به دفترچه بیمار مهر می‌زنند بدون اینکه کاری کرده باشند. آن‌ها از خود سؤال نمی‌کنند که آیا من برای بیمار کاری کرده‌ام که بخواهم از او پول بگیرم؟»

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۹۰۲۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

استاد مرموز در دانشگاه معروف تهران؛ ترک تحصیل دانشجویان در مقطع دکترا/ «استاد ایمیل زد و فرصت مطالعاتی را از بین برد»

به گزارش خبرآنلاین، چرا مهاجرت دانشجویان به خارج کشور گسترش یافته است؟ امروز کشور با بحران مهاجرت روبه‌روست و این بحران دلایل گوناگونی را در داخل ایران دارد. از همه دلائل سیاسی و اجتماعی بیرونی که بگذریم، بخشی از این دلائل به داخل دانشگاه و مدیریت آن باز می گردد. ناکارآمدی در ساختار مدیریت و شیوه‌های رفتاری استادان دانشگاه می‌تواند نقش به سزایی در ترک تحصیل و دل‌زدگی و نهایتا مهاجرت دانشجویان به خارج شود.

نمونه یکی از دانشگاه‌های مهم کشور

دانشکده شیمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، از جمله نقاط مهم آکادمیک کشور است که در توسعه علمی حوزه‌های مختلف مرتبط با شیمی، نقشی بالایی دارد. دانشکده‌ای که پس از انقلاب اسلامی روییدن گرفت. از سال ۱۳۶۹ رشته شیمی کاربردی آن در مقطع کارشناسی شروع شد. در سال۱۳۷۱ در مقطع کارشناسی ارشد، دانشجو پذیرفت و از سال ۱۳۸۰ به تربیت دانشجو در مقطع دکتری اقدام کرد. در سال ۱۳۹۲ گروه شیمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی به دانشکده شیمی ارتقا یافت.

امروز مقطع دکتری دانشکده شیمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، نقش حساسی را در تربیت دانشجویان برای امروز و فردای توسعه علمی کشور دارد. در این میان نقش استادان و اعضای هیات علمی این دانشگاه، در این راستا بسیار حساس است چه بسا اگر استادانی، به هر دلیل راه منطقی دانش اندوختن را بر دانشجویان ببندند، بی شک راه علمی کشور را سد کرده اند.

ماجرای یک استاد ناهنجار

در سال های اخیر دانشجویان مختلفی در رشته شیمی دانشگاه خواجه نصیر ترک تحصیل یا مهاجرت کرده‌اند. علت این ترک تحصیل یا مهاجرت اما جالب است و گفته شده که ریشه‌های رفتاری در درون دانشگاه دارد. عموم دانشجویان نخبه پسر و دختر در مقطع دکتری شیمی طی تماس و ارتباط با خبرآنلاین بیان کرده‌اند که به دلیل روش‌های نادرست اخلاقی و فشارهای روانی و رفتاری داخل دانشگاه، از ادامه تحصیل انصراف داده اند.

مشاهدات عینی دانشجویان

گذشته از مشاهدات عینی و روایت های گوناگون دانشجویان، تحقیق و بررسی‌های میدانی تایید می‌کند که کارمندان اداری و حتی برخی از اساتید این دانشکده نیز بر وجود یک عامل نابهنجار در حوزه آموزشی دانشگاه اقرار دارند.

یکی از دختران دانشجوی نخبه علمی کشور که از این دانشگاه ترک تحصیل کرده، درباره برخی رفتارهای یکی از استادان دانشگاه می گوید: «از جمله کارهایی که به ما تحمیل می شد این بود که در کلاس شیمی، روی دست بچه‌ها هزینه‌های گزافی می‌گذاشتند. یکی از استادان دانشجویان را مجبور می‌کرد که برای او وسیله‌های آزمایشگاهی بخرند و اگر نمی‌خریدند به آنها توهین می کرد و از طرفی هم این وسایل را به بچه ها نمی داد و در کمدش پنهان می‌کرد. یا مثلا ما برای دفاع، به کریستال احتیاج داشتیم. این استاد، یک هزینه هنگفتی را به ما تحمیل می کرد که باید کریستال های ما به خارج از کشور ارسال شود. از ما یک میلیون پول پست می گرفت که کریستال ها را به لهستان بفرستد. در حالی که این کار در داخل کشور بدون هزینه یا با کمترین هزینه انجام می شد و هیچ نیازی برای ارسال به خارج کشور نبود.»


از دانشجویان خواسته شد تا برای اثاث کشی خانه استاد کمک کنند

یکی از دانشجویان نخبه علمی که در چند دانشگاه کشور با رتبه بالا قبول شده، درباره ناهنجاری‌های رفتاری این استادان دانشگاه خواجه نصیر گفت: « آنچه دریافتم یک وضعیت آزار دهنده بود. ما با استادی روبرو بودیم که حتی خارج از زمان دانشگاه، طی تماس‌هایی با ما برخوردهای تحقیرآمیز می کرد. استادی از تحقیر دانشجویان لذت می برد. دانشجویان را به بالا شهری و پایین شهری تقسیم می کرد و بچه های پایین شهری را با زشت‌ترین بیان‌ها خطاب می‌کرد. استادی وارد مسائل خصوصی و شخصی دانشجویان می شد و این مسائل را بین دانشجوها ترویج می کرد. حتی به دانشجویان تهمت دزدی از آزمایشگاه زده شد. حتی یک بار از دانشجویان خواسته شد تا برای اثاث کشی خانه یکی از استادان کمک کنند!»

دانشجویان دکتری که به دلیل فشارهای روانی انصراف دادند

یکی دیگر از دانشجویانی که شش ترم درس خوانده و آماده دفاع پایان نامه بوده به دلیل فشارهای روانی یکی از استادان از به پایان رساندن تحصیلش انصراف داده و می گوید: «آنچه ما می‌گوییم ناشی از سختگیری یک استاد نیست. سختگیری با آزار دادن تفاوت دارد. این مثلا استاد، یک شخصیت صد در صد منفی دارد که هدفش آزار دادن دانشجوست. از اینکه به دانشجویان توهین کند و تهمت بزند تا اینکه وسایل و ابزار و مواد آزمایشگاه را به دانشجویان ندهد. این‌ها رفتارهایی بود که کاری کردند که من با شش ترم درس خواندن، این رشته را به پایان نرسانم و فقط به دلیل رفتارهای زشت استاد انصراف دادم.»

استاد ایمیل زد و فرصت مطالعاتی را از بین برد

یکی از دانشجویان فارغ التحصیل و نخبه علمی کشور که دانشجوی خواجه نصیر بوده، از نمونه آزارهای روانی می‌گوید: «استاد راهنما باید حامی دانشجو باشد اما استادی داشتیم که دشمن دانشجوست. او از تحقیر و فشار به بچه ها خوشحال می شود. ایشان حتی از رشد علمی دانشجویان ناراحت می شد. وقتی شنید که من فرصت مطالعاتی در دوره خارج از کشور گرفته ام به شدت مخالفت کرد و گفت اگر تو بروی چه چیزی به من می رسد. باید برای این رفتن به من پولی بدهی. حتی بعد هم ناراحت شد. من دعوت نامه و ویزا برای یک فرصت مطالعاتی گرفته بودم و این زن به سوپروایزر آن دانشگاه خارج از کشور ایمیل زد و چنان از من بد گفت که آن دانشگاه دوره مرا حذف کرد. او شخصیتش به گونه ای است که از رشد علمی دانشجویانش ناراحت می شود. توهین و تهمت و تحقیر دانشجویان روش عمومی اوست و اینها فشارهای روانی بسیاری بر دانشجویان می آورد.»

تخریب شخصیت دانشجویان

یکی دیگر از دانشجویان دکتری، درباره وضعیت نابسامان آزمایشگاه این استاد می گوید: « از ما می خواستند بیش از زمان معمول در آزمایشگاه باشیم و ما را مجبور به نظافت های محل آزمایشگاه می کردند. یکی از مسائل مهم این بود که مواد آزمایشگاهی را به دانشجویان نمی دادند و استاد مواد را در کمد خودش نگه می داشت. بعد وقت و زمان ما را با حرف های شخصی و خصوصی معطل می کرد و مسائل شخصی دانشجویان را پنهانی از یکدیگر می پرسید. حتی استاد سر کلاس برنامه ریزی می کرد تا آبروی دانشجویان را با همان موضوعات خصوصی و شخصی ببرد. او در جمع، شخصیت افراد را تخریب و به آنان توهین‌های بدی می کرد.»

آیا مسئولان اقدامی خواهند کرد؟

آنچه در این گزارش از نمونه رفتاری رخ داده در دانشکده شیمی دانشگاه خواجه نصیر عنوان شد، تنها نمونه های اندکی است. چنانکه موجب شده برخی از دانشجویان در مقطع دکتری انصراف دهند یا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروند.

* اطلاعات،‌ هویت و صدای ضبط شده افرادی که در این گزارش صحبت کرده‌اند، در خبرآنلاین محفوظ است.

۲۳۳۲۳۳

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903180

دیگر خبرها

  • (تصاویر) تجمع دانشجویان خارجی دانشگاه‌ علوم پزشکی تهران
  • دلایل خودکشی پزشکان از زبان رئیس سازمان نظام پزشکی
  • جامعه پزشکی در حال خالی شدن است/ مسئولین قدر سرمایه‌های فاخر کشور را بدانند
  • پیام تسلیت سخنگوی شهرداری تهران در پی درگذشت مرحوم تبریزی
  • تجلیل از اساتید دانشگاه پیام نور مهاباد
  • پیام تسلیت امام جمعه و استاندار کرمان در پی درگذشت امام جمعه فقید بلوک جیرفت
  • پیام تسلیت آیت الله نورمفیدی در پی شهادت مامور گلستانی فراجا
  • تجلیل از چهل سال خدمات علمی و فرهنگی استاد دانشگاه تهران
  • استادان نقش مهمی در پیشبرد اهداف فرهنگی و اقتصادی کشور دارند 
  • استاد مرموز در دانشگاه معروف تهران؛ ترک تحصیل دانشجویان در مقطع دکترا/ «استاد ایمیل زد و فرصت مطالعاتی را از بین برد»